Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spoof
U
کلاهبرداری مسخره
spoofs
U
کلاهبرداری مسخره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constructive fraud
U
منظورعملی است که به اعتبارقانون خاص عنوان کلاهبرداری بافته و از این نظر از کلاهبرداری واقعی وارادی متمایز است
scams
U
کلاهبرداری
fraud
U
کلاهبرداری
sharp practice
U
کلاهبرداری
fraudlous
U
کلاهبرداری
false pretense
U
کلاهبرداری
defraudation
U
کلاهبرداری
frauds
U
کلاهبرداری
scam
U
کلاهبرداری
short-changing
U
کلاهبرداری کردن
scam
U
کلاهبرداری کردن
scams
U
کلاهبرداری کردن
short-change
U
کلاهبرداری کردن
defraud
U
کلاهبرداری کردن
defrauded
U
کلاهبرداری کردن
rook
U
کلاهبرداری کردن
rooks
U
کلاهبرداری کردن
constructive fraud
U
کلاهبرداری اعتباری
defrauds
U
کلاهبرداری کردن
defrauding
U
کلاهبرداری کردن
short-changed
U
کلاهبرداری کردن
short-changes
U
کلاهبرداری کردن
fraud
U
حیله کلاهبرداری
fraud
U
تقلب کلاهبرداری
fraud
U
کلاهبرداری کلاهبردار
frauds
U
حیله کلاهبرداری
frauds
U
کلاهبرداری کلاهبردار
frauds
U
تقلب کلاهبرداری
Phishing
U
کلاهبرداری اینترنتی
guilty of fraud
U
محکوم به علت کلاهبرداری
swindling
U
تدلیس جزائی کلاهبرداری
It was all a fraud ( gimmeck ) .
U
تمامش کلاهبرداری بود
confidence tricks
U
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
To swindle someoue . To take someone for a ride.
U
سر کسی کلاه گذاشتن ( کلاهبرداری )
gimmickry
U
استفاده از وسایل اغفال و کلاهبرداری
confidence trick
U
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
swindles
U
کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
swindled
U
کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
swindle
U
کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
clip joint
<idiom>
U
شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
imposters
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostor
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostors
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
skits
U
مسخره
skit
U
مسخره
harlequin
U
مسخره
mockery
U
مسخره
jeap puddoing
U
مسخره
snash
U
مسخره
cockeyed
U
مسخره
rustic
U
مسخره
jack pudding
U
مسخره
witticisms
U
مسخره
hobbyhorse
U
مسخره
dult
U
مسخره
dulte
U
مسخره
farceur
U
مسخره
funny man
U
مسخره
witticism
U
مسخره
clown
U
مسخره
sikt
U
مسخره
clowning
U
مسخره
clowned
U
مسخره
jeered
U
مسخره
jeer
U
مسخره
zany
U
مسخره
loutish
U
مسخره
jeering
U
مسخره
jeers
U
مسخره
clowns
U
مسخره
trapdoors
U
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
trapdoor
U
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
punchinello
U
لوده مسخره
farcical
U
مسخره امیز
ridiculous
U
مسخره امیز
to make fun of
U
مسخره کردن
to make merry over
U
مسخره کردن
to set at nought
U
مسخره کردن
to smile at
U
مسخره کردن
What a ridicrlous idea !
U
چه حرف مسخره یی !
fair game
U
مسخره کردنی
quizzes
U
مسخره کردن
quiz
U
مسخره کردن
illude
U
مسخره کردن
antic
U
بی تناسب مسخره
satirised
U
مسخره کردن
burlesque
U
مسخره امیز
burlesques
U
مسخره امیز
floppies
U
مسخره وار
floppy
U
مسخره وار
fool
U
دلقک مسخره
fools
U
دلقک مسخره
fooling
U
دلقک مسخره
fooled
U
دلقک مسخره
imps
U
مسخره کردن
imp
U
مسخره کردن
satirizing
U
مسخره کردن
satirized
U
مسخره کردن
satirising
U
مسخره کردن
satirises
U
مسخره کردن
satirizes
U
مسخره کردن
droll
U
مسخره امیز
satirize
U
مسخره کردن
mower
U
علف چین مسخره
To make fun of someone . To poke fun at someone .
U
کسی را مسخره کردن
Don't be ridiculous!
U
خودت را مسخره نکن!
To fool arounk .
U
مسخره بازی درآوردن
goof around
U
خود را مسخره قراردادن
ironies
U
مسخره پنهان سازی
fool around
U
خود را مسخره قراردادن
mowers
U
علف چین مسخره
She ridicules every one
U
همه را مسخره می کند
irony
U
مسخره پنهان سازی
parody
U
تقلید مسخره امیزکردن
to take fun at
U
استهزاکردن مسخره کردن
parodies
U
تقلید مسخره امیزکردن
flump
U
مسخره وارراه رفتن
It is ridicrlous . I t is a farce .
U
اصلا" مسخره است
tolaugh.atany thing
U
استهزاکردن مسخره کردن
jape
U
لطیفه زدن مسخره کردن
kidded
U
دست انداختن مسخره کردن
jeering
U
سخن مسخره امیز گفتن
jeers
U
سخن مسخره امیز گفتن
kid
U
دست انداختن مسخره کردن
befool
U
مسخره کردن گول زدن
kidding
U
دست انداختن مسخره کردن
jeered
U
سخن مسخره امیز گفتن
jeer
U
سخن مسخره امیز گفتن
travesty
U
تقلید مسخره امیز کردن
To reduce something to the absurd . To make a travesty of something .
U
چیزی را بصورت مسخره درآوردن
travesties
U
تقلید مسخره امیز کردن
to poke fun at any one
U
با شوخی یا مسخره کسیرابستوه اوردن
Why do you ridicule my suggestion?
U
چرا پیشنهاد مرا مسخره می کنی ؟
That's just ridiculous!
U
این که واقعا مسخره است!
[طنز]
To tease someone. To pull someonelet.
U
کسی را دست انداختن ( مسخره کردن )
You look ridiculous in that old hat .
U
با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
as if to add insult to injury
<idiom>
U
با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
opera bouffe
U
اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
Your slander is completely preposterous .
U
تهمت وافترایی که می زنید بکلی مسخره وبی اساس است
soubrette
U
بانویی که درنمایشات نقش فضولباشی ودسیسه کار را بازی میکند مسخره
rub something in
<idiom>
U
دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
statute of fraud
U
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
add insult to the injury
<idiom>
U
[بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
flout
U
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouted
U
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouting
U
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouts
U
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
to make game of
U
مسخره کردن ریشخند کردن
jear
U
استهزاء کردن مسخره کردن
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com